سلام؛
با خجلت و شرم از به روز رسانی با تاخیر این وبلاگ از دوستان و همراهان عزیزم که این کم ترین و بی مقدارترین را در این مدت چند ساله همراهی نموده اند در این نوبت مطلب نسبتا طویلی با عنوان "
اروتیزم در
شاعرانگی حسین منزوی " را در دو قسمت به همراه چند
رباعی و غزلی به حضورتان گسیل می دارم
و دیگر عشق...!!
" غز ل"
والناس!
نازك تر از آني كه به احساس من آيي
در باور شبنم زدۀ ياس من آيي
يك دل نه ، كه صد دل من و در گريه شكستن
در خاطر اشك تر گيلاس من آيي!
در باور جمعيت شعرم بنشيني
در سورۀ توفاني والناس من آيي!
تا جز تو نه بينم ، نه به چشمي بنشينم،
تعبير شوي در دل وسواس من آيي!
من تشنه شوم تا كه بنوشم لب سرخت
تو ناز به دوش حضرت عباس من آيي!
احساس و من و شعر و تو يك غزل آواز
ماهور شوي بر تب حساس من آيي
بر كوه خيالم نفس عكس تو افتد
تا اين كه ظهور دل عكاس من آيي!
در قافيۀ اين غزلم خوش بدرخشي
برّنده تر از واژۀ الماس من آيي!
من داس شوم تا كه ز چشم تو بچينم
تو ناز كنان در بغل داس من آيي!
5 تایی :
مادر رفت و پدر عزا بر پا کرد
بی چارگی اش با غم غربت تا کرد
یک آه به اسمان فرستاد آن شب
ابری تا صبح با خدا دعوا کرد
مادر دست یخ زده اش را ها کرد
رباعی 1 :
اول شب قبر!
یک جنگل آهو به سراغش آمد
یک مرد به رویای الاغش آمد
می گفت که لذّت شکار عمرش
اول شب غزل عطر گندم زاران از سالار عبدی...
ادامه مطلبما را در سایت غزل عطر گندم زاران از سالار عبدی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : naghderooz بازدید : 115 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 20:45